از نگاهت باران اشک می بارید
تو در ماوای خیال من در کوروسوی محال
اصلا تو در تاریکی من در همین نزدیکی
چه خاطره ای چه روزهایی که بی تو به سر شد
زمستان بارانی و خزان پاییزی اما تو باز از این دل می گریزی
دلیلش را نمی فهمم اما ای کاش عاشقم باشی
باغ گیلاس...برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 36