ترانه: اواز مبهم

ساخت وبلاگ
صدای تیک تیک ساعت    صدای نفس های خسته ات

چه بغضی تو نگاهته       چه رنجی تو نگاهمه

این پاها دیگه نای رفتن نداره    این چشما دیگه ازش عاشقی نمیباره

من به تو دل بسته بودم        واسه تو دور همه رو خط کشیدم

اما تو عاشقی نکردی          اما دیوونه نگاهم نشدی

تو کجایی تا ببینی شبام        پر از تلخی و کابوسه

صدای ساز و تلخی قهوه      شده تنها مرحم این دلشکسته

نموندی ببینی این خونه بی تو    چه سوت و کوره..سوت وکوره

چه بغضی تو نگاهته    چرا تو این چشا حس عاشقی مبهمه

این دلم دیگه رسوای زمونه است   شدم دیوونه نگاهت

مجنونم و کسی به ما دل نداده

نمیدونم این زندگی چقدر تلخه  گاهی وقتا تقدیر چی به روزم میاره

میخوام فرار کنم از دست سرنوشت

اما تلخی خاطره هاتو باید نوشت

نوشته شده توسط کاوه پارسا در ساعت 15:18 | لینک  | 
باغ گیلاس...
ما را در سایت باغ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 18:08