شعر: تقاطع دیدار"

ساخت وبلاگ
روزه سکوت گرفته ام   زندانی احساس شده ام

محکوم به عشق شده ام   از همه چیز و همه کس ترس دارم

خود را در پس توی تنگ و تاریک   کوچه ها مخفی کرده

پرسه میزنم در کافه ای که بوی     اسپرسو ان را خفه کرده

فقط صدای موزیک- لب های سرخ   یک جور بازی قمار

نه دیگر احساس سر خوشی     به سلامتی تو/ که در کنارم نیستی

مثل یه سکس بیهوده             مثل یه مشروب تاریخ گذشته

به جنون رسیده این خاطره ها   حتی دود سیگار اروم نمیکنه این قلب زخمی را

تقاطع دیدار کجاست !           سایه بان ارامش کجاست

حالا در اتوبان تردید        پشت چراغ قرمز 

به دنبال هدفی که               نمیدانم به کجا می رسید

فقط کاش به خانه              ان معشوقه برسید

اون که دلم بدجور             هواش رو کرده

فکر کنم فقط دلم               با اون ارضا میشه


برچسب‌ها: بیهوده, تاریخ گذشته
نوشته شده توسط کاوه پارسا در ساعت 21:11 | لینک  | 
باغ گیلاس...
ما را در سایت باغ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 18:08