یه زندگی پوچ و بیهوده لحظه هایی که به کندی می گذره
بهش گفتم این خشم رو تمومش کن
بهش گفتم لاقل به این بچه رحم کن
دیگه پایین بیار این شلاق لعنتی رو
تموم اش کن این دقایق عذاب اور رو
روبه روم یه دیواره یه دیوار پر از خاطره
یه زندگی تلخ و خاطراتی که همیشه جلو چشامه
دنیای من شده شبیه یه سلول انفرادی
خط کشی رو دیوار و پشت سر هم قرص اکس تازی
این کارت هیچ وقت فراموشم نمیشه
دیگه عشق تو تو قلبم جایی نداره
برو از این خونه برو از این خونه
برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 23