تو در کوچه عاشقی پر شدی از دیوانگی
خیال تو در ذهنم بود چه تصویر دل نشینی بود
هنوز هم با یا د تو سرشارم از خاطرات تو
هنوزم هم به یاد نگاهت ترانه بی تو بودن می سرایم
سرمست میشم از زمزمه این ترانه
چه بغضی تو چشامه چه رنجی تو نگاهته
تو که رفتی از اینجا اتاق ذهنم سوت و کوره حالا
اینقدر بعد از تو شکستم گونه هایم از اشک خیس شدند
زیر باران قدم زدم اما لحظه های شیرین زندگی را
به تو مدیونم به تو مدیونم
برچسب : نویسنده : kaveparsaa بازدید : 34