شعر: خون بازی

ساخت وبلاگ
نگاه میکنم به این جهان پر از خون     هر لحظه اش پر میشه از قتل و جنون

خبرهای تکراری از صفحه تلویزیون    خبر ترور و انفجار توی خیابون

خبرای نا  امنی تو هر گوشه از دنیا     مهاجرت و بی گناهی مردم بدون رویا

اینجا دیگه کسی قهرمان قصه نیست    این سازمان ملل چیزی جز ابراز نگرانی بلد نیست

از غرق شدن یه کودک تو دریای اژه   یا کودتا و حمله به برج ایفل

یا یه شب اروم توی یه بار تو برلین   که چندی بعد تبدیل شد به خون بازی

بسه این همه شلیک گلوله               تمومش کن... فریاد این مردم از ته دله

چی مونده از محبت و دوستی بین مردم   

یکی فکر عاشقی و یکی هم تو ذهن خسته اش       دنبال یه لیلی سرگردون

یکی فکر دیدن نمایش هملت              یکی هم فکر خودکشی میزنه به سرش

+ نوشته شده توسط کاوه پارسا در چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 12:13 |
باغ گیلاس...
ما را در سایت باغ گیلاس دنبال می کنید

برچسب : بازی, نویسنده : kaveparsaa بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 22:07